صبر کن ، برگرد ، چمدان هایمان اشتباه شده است ، دلم را به جای خاطراتت بردی !

اگر معنی عشق را میدانستی, ب این دل که عاشقت شده نمیگفی" برو"

به شانه ام زدي تا تنهايي ام را بتكاني ... به چه دلخوش كرده اي تكاندن برف از آدم برفي.......!

عاشقانه ترازاین نیست که درواپسین لحظات باورم ازتوبودن،باورنکنم که تورفته ای

چه دنیای عجیبی!!! هروقت حرف دلم را زدم،دلت را زدم!!!

قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر از ماهی هاییست که از زندگی سیرند .

رفتن کسی که لایق نیست نعمت است نه فاجعه....

آشنا بیگانه شد ویران شوی ای زندگی دل زغم دیوانه شد ویران شوی ای زندگی در سرای آرزو ماهم مکانی داشتیم آرزو افسانه شد ویران شوی ای زندگی

فریادها مرده اند..سکوت جاریست....تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است....میگویند خدا تنهاست......ماکه خدا نیستیم....پس چرا تنهاییم.....

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن ، در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . (دکتر علی شریعتی)

تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ، رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی

این روزها که می گذرد یک ترانه تلخ قصه ی تنهایی های مرا می سراید سمفونی گوش خراشی است روزهاست پنبه دگر فایده ندارد ......باید باور کنم تنهتنهایم

جهنمی به پا میکند دلم وقتی آرزویی در ذهن بیاید و تو میان آن نباشی !

یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست تنه

قراربود یک عمر پیشت باشم اما میگی نمیشه! حداقل بزار برات یه رفیق بمونم...... فقط یه رفیق.....همین

درد ، مرا انتخاب کردمن ، تو را تو ، رفتن راآسوده برو! دلواپس نباش من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم